English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8369 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agamic U بی نیازی از جفت گیری بی نیازی از تلقیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
satiety U بی نیازی
independence U بی نیازی ازدیگران
autarky U بی نیازی اقتصادی
to comply [with] U [به نیازی] جواب دادن
to accommodate U [به نیازی] جواب دادن
no reply necessary [NRN] U نیازی به پاسخ نیست.
self evidence U بی نیازی از اثبات بدیهیت
to meet U [به نیازی] جواب دادن
There's no need to elaborate. U نیازی به توضیح اضافی نیست.
no address operation U دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
prefix notation U عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
concertina fold U قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
conversion tables U جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
flattest U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
segments U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
segment U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
static U MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
raw U روش دستیابی به فایل که وقتی داده از فایل خوانده میشود نیازی به ترجمه داده یا تنظیم آن ندارد
insemination U تلقیح
inoculations U تلقیح
vaccination U تلقیح
inoculation U تلقیح
inoculator U تلقیح کننده
inoculative U تلقیح کننده
inoculable U قابل تلقیح
inoculable U تلقیح پذیر
inseminator U تلقیح کننده
inoculated U تلقیح کردن
inoculate U تلقیح کردن
inoculates U تلقیح کردن
inoculating U تلقیح کردن
inseminated U افشاندن تلقیح کردن
impregnated U پارچه تلقیح شده
inseminates U افشاندن تلقیح کردن
plolinate U با گرده تلقیح کردن
inseminate U افشاندن تلقیح کردن
inseminating U افشاندن تلقیح کردن
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
autoinoculation U تلقیح کسی با مایه بدن خودش
to i. the germs of a disease U میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
impregnated U پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
immune U مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
NCR paper U کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
luting U گل گیری
monogyny U یک زن گیری
exorcisms U جن گیری
recapture U پس گیری
scorification U کف گیری
resumption U از سر گیری
recaptured U پس گیری
bias U سو گیری
recaptures U پس گیری
lutation U گل گیری
skims U کف گیری
skimmed U کف گیری
skim U کف گیری
recature U پس گیری
exorcism U جن گیری
recapturing U پس گیری
biases U سو گیری
retractaion U پس گیری
dewatering U اب گیری
catch U بل گیری
noise suppression U پارازیت گیری
collier U ذغال گیری
dial up U شماره گیری
nitrification U نیتروژن گیری
interpolation U درون گیری
nitrification U ازت گیری
commensurateness U اندازه گیری
complementation U متمم گیری
demission U کناره گیری
deoxidation U اکسیژن گیری
piscatology U فن ماهی گیری
paralytic disability U زمین گیری
originationu U سرچشمه گیری
number dialling U شماره گیری
dephosphorization U فسفر گیری
decoppering U مس گیری کردن
cased U قالب گیری
calk U درز گیری
monogyny U یک جفت گیری
module U اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
catch trial U کوشش مچ گیری
sternly U با سخت گیری
censoriousness U خرده گیری
integration U انتگرال گیری
modeling U سرمشق گیری
measurement U اندازه گیری
modules U اندازه گیری
decoction U عصاره گیری
declipping U لکه گیری
samplery U نمونه گیری
refuelled U سوخت گیری
refueling U سوخت گیری
refueled U سوخت گیری
refuel U سوخت گیری
crabber U خرچنگ گیری
criticalness U خرده گیری
decision making U تصمیم گیری
damage control U اسیب گیری
decarburization U کربن گیری
decalcification U کلسیم گیری
embrasures U دراغوش گیری
embrasure U دراغوش گیری
scorification U تفاله گیری
scotomization U نادیده گیری
refuelling U سوخت گیری
river capture U رود گیری
refuels U سوخت گیری
coppering U مس گیری لوله
corf U سبدماهی گیری
coring U نمونه گیری
punctiliousness U نکته گیری
recruitment U توان گیری
recruitment U سرباز گیری
ensues U پی گیری کردن
ensued U پی گیری کردن
ensue U پی گیری کردن
coring U مغزه گیری
removal of cinder U تفاله گیری
removal of phosphorus U فسفر گیری
removal of slag U شلاکه گیری
renouncement U کناره گیری
retired ness U کناره گیری
rigorousness U سخت گیری
sedimentation U لای گیری
acceleration lane U خط سرعت گیری
inarm U در اغوش گیری
luting U درز گیری
creel U تورماهی گیری
inarm U در بغل گیری
lodgment or lodge U منزل گیری
ingurgtation U فرا گیری
extrapolation U قیاس گیری
extrapolations U قیاس گیری
creels U تورماهی گیری
impressmeat U باز گیری
churning U کره گیری
gauging U اندازه گیری
ablactation U از شیر گیری
i am in a bad f. U بد گیری امدم
dialing U شماره گیری
i. and evdevolution U ریشه گیری
implantation U لانه گیری
abdication U کناره گیری
strictures U سخت گیری
stricture U سخت گیری
attrition U کناره گیری
limit of inflammability U حد اتش گیری
laxity U اسان گیری
palsy U زمین گیری
knoit U تغ تغ خرده گیری
cavil U خرده گیری
introsusception U در خود گیری
invalidism U زمین گیری
insuperability U دشوار گیری
caviled U خرده گیری
loading capacity U بار گیری
cavils U خرده گیری
cavilled U خرده گیری
caviling U خرده گیری
lodgment U موضع گیری
lodgement U موضع گیری
wrestling U کشتی گیری
renunciation U کناره گیری
intussusception U در خود گیری
dust removal U گرد گیری
crackdown U سخت گیری
emulsification U عصاره گیری
crackdowns U سخت گیری
conscription U سرباز گیری
blank experiment U ازمایش مچ گیری
error correction U خطا گیری
exaction U سخت گیری
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
1Formation Process
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
3biotargeted
2high dimentional task solution space
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
3معنی کلمه retraction چیست؟
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com